بهترین خبر زندگی
دیروز عصر رفتم جواب ازمایشمو گرفتم وای نمی دونی مامان جون چه حسی داشتم کلی استرس داشتم برگه رو گرفتم از عددای روش که چیزی نمی فهمیدم تا خانم اونجا بهم گفت مبارک باشه..... وای نفس من زندگی من عشق من یعنی خدا یکی از فرشته هاشو واسه من و بابایی فرستاده؟ اخ اصلا باورم نمی شه خدایا شکرت خیلی زود جوابمو دادی ممنون که نذاشتی زیاد انتظار بکشم....اره الان اومدی تو دلم و شدی عضوی از وجودم اخ که چقدر باحاله این حس الان فکر کنم قد یه عدس باشی شایدم کوچیکتر باید برم دکتر تا بگه چند وقته هستی... فکر کنم توی تیر یا مرداد قدمای کوچولوتو بذاری تو زندگیمون ....بی صبرانه منتظر اون زمان هستم می دونی الان خیلی ماه خوبی...
نویسنده :
سمانه
18:11