تولد یک سالگیت مبارک آوای نازم
سلام دختر یک ساله مامان
یک سال از عمر نازنینت گذشت با همه خوبی ها و بدی ها....همه روزای سال رو تجربه کردی...فدای اون قد کشیدنت بشم من....
هفته پیش تولدت بود ....6 تیر ...ساعت 9 صبح ....یه حس عجیبی داشتم.....با اومدنت مادر شدن رو با تموم وجود تجربه کردم.....
تولدت همون جور که دوست داشتم برگزار شد....خیلی خانوم بودی توی مراسمت....از تصورم خارج بود!!
خونه رو که تزیین کردیم به شما نشون ندادیم....گذاشتیم همون روز یهو ببینی که برات جذاب باشه.....خیلی خنده دار بود که از اتاق خواب یهو حال رو دیدی که پر بادکنک هست دیگه نمی تونستم نگرت دارم....
همه چیز خدا رو شکر خوب پیش رفت.....دست همه اونایی که کمکم کردن درد نکنه به خصوص دختر عمه من منا که کل تزیینات و کارا با اون بود.....و بقیه تیم اشپزی که زحمت کشیدن.....و مهمونای عزیزی که اومدن.....
اوا اون روز همش میرقصیدی....اینقدر ذوق زده شده بودی که نمیدونستی چیکار کنی....فدای تو بشم که اینقدر با فهم و خانوم بودی....از اون روز هنوز یادته و میگی تَ =تولد و دست میزنی(یعنی اونایی که میگفتن نمیفهمه نمی خوای اینقدر زحمت بکشی ایییی ضایع شدن!!!!)
پی نوشت:خدا رو 100 هزار بار شکر به خاطر داشتن دختر خوب و سالمی به اسم آوا.....دوست دارم دخترک یک ساله من
خوب در ادامه عکسای اوا جونی:
میز تنقلات و کیک:
آوای پرنسس:
ریسه عکس :
یه سری از تزیینات:
بسته هدیه مهمونا:
که این بسته شامل یه شکلات و یه عکس اوا جونی و یه یه تشکر:
و باز هم آوا جونی:
کیک اوا جونییی:
اینم میز شام:
و از همه مهمتر کارت دعوت تولد آوا جونیی: